نقش اصلی اطلاعات حسابداری در بازارهای مالی فراهم کردن زمینههای لازم برای تخصیص بهینهی منابع است. در پی رسواییهای مالی اخیر، اطمینان و اعتماد سرمایهگذاران به سیستم گزارشگری مالی ضعیف شده و کیفیت سود به عنوان یک عامل مهم در تعیین اعتبار و قابلیت اعتماد ارقام گزارش شده پدیدار گشت. در نتیجه، تعیین کیفیت اطلاعات حسابداری و نتایج حاصل از آن، مورد علاقهی سرمایهگذاران، مدیران، قانونگذاران و تدوینکنندگان استانداردها است. تحلیلگران مالی، مدیران و سرمایهگذاران در سالهای اخیر به گزارش سودآوری شرکتها توجه زیادی داشتهاند. مدیران علاقهمند به حفظ رشد سود هستند زیرا، پاداش آنان اغلب به سود شرکت وابسته است. سود حسابداری و اجزای آن از جمله اطلاعاتی محسوب میشود که در هنگام تصمیمگیری توسط افراد در نظر گرفته میشود. سود حسابداری مبتنی بر ارقام تعهدی از نظر بسیاری از کاربران اطلاعات صورتهای مالی، ابزاری برای سنجش عملکرد شرکتها محسوب می شود. منظور از ارزیابی عملکرد شرکتها ارزیابی کلی وضعیت مالی و نتایج عملیات برای تصمیمگیریهای منطقی است.
سهامداران که مهمترین گروه کاربران اطلاعات صورتهای مالی هستند منافع خود را در اطلاعات سود جستجو میکنند . سود حسابداری نشانهای است که موجب تغییر باورها و رفتار سرمایهگذاران میشود . کیفیت سود میتواند در گزارشگری مالی اطمینان سرمایهگذاران را در بازارهای مالی تحت تاثیر قرار دهد. از عوامل مهم مؤثر در کیفیت سود میتوان به روشهای متعدد حسابداری، نارساییهای موجود در فرآیند برآوردها و پیش بینیها، اختیار عمل مدیران و تاثیرپذیری سود از مبانی گزارشگری و صلاحدید مدیران اشاره کرد. عبارت کیفیت سود به توانایی مدیران در استفاده از اقلام اختیاری در اندازهگیری و گزارشگری سود اشاره دارد. اقلام اختیاری ممکن است شامل انتخاب از بین اصول یا استانداردهای حسابداری و به کارگیری برآوردها و زمانبندی معاملات برای شناسایی اقلام غیرعادی در سود باشد.
در طول سه دهه اخیر بحث کیفیت سود مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته و تلاش بر این بوده است که با دست یافتن به یک روش منطقی و معتبر، کیفیت سود مورد ارزیابی قرار گرفته و عوامل تاثیرگذار بر آن شناسایی شود (دسای و همکاران[1]، 2009).
کیفیت سود زمانی مطرح میشود که تحلیلگران مالی تعیین کنند، تا چه میزان سود گزارش شده، منعکس کنندهی سود واقعی است. برداشت عموم سرمایهگذاران از مفهوم سود واقعی، سود حاصل از عملیات عادی است که قابل تکرار در سالهای مالی آینده و ایجاد کننده جریانهای نقدی است. مفهوم کیفیت سود به دو ویژگی سودمندی در تصمیمگیری و ارتباط بین کیفیت سود و سود اقتصادی اشاره میکند.
ظهور نظریه کیفیت سود
سود یکی از اساسیترین عناصر صورتهای مالی است که همواره مورد توجه قرار گرفته است و از آن بهعنوان معیاری برای ارزیابی تداوم فعالیت، کارآیی و بازنگری ساختار قراردادهای نمایندگان واحد اقتصادی یاد میشود. شواهد نشان داده است که سود حسابداری شاخص خوبی برای بازدههای سهام و پیش بینیجریانهای نقدی آینده است، اما به دلیل استفاده از محدودیتهای محافظهکاری و اهمیت در تعیین سود حسابداری، برخی از تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که سود اقتصادی نسبت به سود حسابداری، شاخص بهتری برای پیشبینی جریانهای نقدی آینده است. سود اقتصادی نیز اولین بار توسط آدام اسمیت تعریف شد و سپس این تعریف توسط هیکس (1939) بسط داده شد. او سود را مبلغی تعریف کرد که شخصمیتواند طی یک دوره مصرف کند و در آخر دوره دارای همان رفاهی باشد که در اول دوره داشته است.
نظریه کیفیت سود برای اولین بار توسط تحلیلگران مالی و کارگزاران بورس مطرح شد، زیرا آنان احساس میکردند سود گزارش شده قدرت سود را آن چنان که در ذهن مجسم میشود نشان نمیدهد. آنان دریافتند که پیشبینی سودهای آینده بر مبنای نتایج گزارش شده، کار مشکلی است. افزون بر این، تحلیلگران فهمیدند که تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها به دلیل نقاط ضعف متعدد در اندازهگیری اطلاعات حسابداری کار مشکلی میباشد. سوال اساسی این است که چرا تحلیلگران مالی در ارزیابی خود از سود خالص گزارش شده و یا سود هر سهم شرکت (بدون تعدیل ) استفاده نمیکنند و جانب احتیاط را رعایتمی نمایند. پاسخ این است که در تعیین ارزش شرکت نه تنها به کمیت سود، بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود. منظور از کیفیت سود، زمینه بالقوهی رشد سود و میزان احتمال تحقق سودهای آتی است. به بیان دیگر، ارزش یک سهم تنها به سود هر سهم سال جاری شرکت بستگی ندارد بلکه به انتظار از آینده شرکت و قدرت سود آوری سالهای آینده و ضریب اطمینان نسبت به آن بستگی دارد.
عناصرکیفیت سود
ارقام سود از طریق انتخابهای مدیران و حسابداران بین اصول پذیرفته شده حسابداری و قضاوتهای شخصی مدیران در مورد رویههای به کارگرفته شده برای ثبت اطلاعات حسابداری تحت تاثیر قرار میگیرد. گاهی اوقات مدیریت بنگاه اقتصادی از انتخابهای حسابداری برای دستکاری سودها و گمراه کردنکاربران بهره میگیرد. افزون بر این، مدیران ممکن است عناصر سودها را برای بهتر از واقع نشان دادن وضعیت بنگاه اقتصادی دستکاری کنند و با این کار کیفیت سود گزارش شده را به حداقل میرسانند، زیرا کسانی که برای تصمیمگیریهای خود به سودهای مزبور اتکا میکنند، دچار اشتباه شده و تحلیلگران مالی نیزنمیتوانند پیشبینی صحیحی از توان سودآوری بنگاه اقتصادی در آینده انجام دهند. سیگال[2] (1979) معتقد است ارقام سود باید صداقت، قابلیت اطمینان و قابلیت پیشبینی داشته باشند. صداقت یعنی باید به دور از هر گونه پیشداوری و دستکاری برنامهریزی شده برای مطلوب نشان دادن وضعیت بنگاه اقتصادی باشند و قابلیت اطمینان نیز یعنی اینکه ارقام سودهای گزارش شده باید ارزیابی درستی از قدرت سودآوری شرکت ارایه دهند و نیز بتوان از طریق آنها روند سود آوری آینده را پیشبینی نمود.
کیفیت سود را میتوان به سه دستهی پایداری سود، سطوح ارقام تعهدی و سود منعکس کنندهی معاملات اقتصادی مربوط، تقسیم کرد. پایداری سود به معنی تکرارپذیری (استمرار) سود جاری است. هر چه پایداری سود بیشتر باشد، یعنی شرکت توان بیشتری برای حفظ سودهای جاری دارد و فرض میشود کیفیت سود شرکت نیز بالاتر است. سطوح ارقام تعهدی نیز با کیفیت سود رابطهی معکوس دارد، زیرا هر چه میزان ارقام تعهدی سود بیش تر باشد، کیفیت سود شرکت کاهش مییابد. همچنین، هر چه سود حسابداری که گزارش میشود منعکس کنندهی معاملات واقعی اقتصادی موجود باشد به همان اندازه کیفیت سود نیز افزایش مییابد ( مک نیچالس[3]، 2002).
روشهای ارزیابی کیفیت سود
به طور کلی چهار روش برای ارزیابی کیفیت سود به شرح زیر مطرح است :
1) روش مبتنی بر مربوط بودن با ارزش سهام : در این روش ارتباط بین مقادیر مختلف سود و قیمت سهام (بازار) به کمک رگرسیون اندازهگیری میشود. هر چه میزان ضریب همبستگی تعدیل شدهبیشتر باشد، سود متغیر مرتبطتری با ارزش است ( بارس و همکاران[4]، 2001).
2) روش مبتنی بر محتوای اطلاعاتی :در این روش ارتباط بین تغییرات قیمت یا بازده سهام، با سطوح یا تغییرات غیرمنتظرهی مقادیر مختلف سود به کمک رگرسیون اندازهگیری میشود. هر چه میزان ضریب همبستگی تعدیل شده به یک نزدیکتر باشد، نشان دهندهی بار اطلاعاتی بیشتری است.
3) روش مبتنی بر توانایی پیش بینی : در این روش مهم آن است که مقادیر گذشته سود بتواند مقادیر آینده را پیش بینی کند. هر چه میزان قدر مطلق میانگین خطای پیش بینی کمتر باشد، آن مقدار توانایی پیشبینی بیشتری دارد.
4) روش مبتنی بر سود اقتصادی :در این روش بیشتر معیارهای مبتنی بر پیشبینی هزینهی سرمایهمدنظر قرار میگیرد. استنباط این است که این ارقام کیفیت بالاتری نسبت به سود حسابداری دارند. معیار ارزش افزوده اقتصادی از جمله معیارهایی است که بر این روش اتکا دارد (کارنل و لاندسمن[5]، 2003).
پیشینه تحقیق
در سالهای اخیر و به ویژه در نتیجه رسواییهای مالی اخیر، توجه روز افزونی به موضوع کیفیت سود شده است. کیفیت سود مفهومی است که دارای جنبههای متفاوتی است. به همین دلیل، تعاریف مختلف و معیارهای اندازهگیری متفاوتی در رابطه با آن مطرح شدهاند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از :
روساین[6] (1999) سودی را با کیفیتتر میداند که پایدارتر باشد. از دید ریچاردسون و همکاران[7] (2001) کیفیت سود درجه ثبات عملکرد عایدات در دورهی آینده است. تعریف بنیش و وارگاس[8] (2002) از کیفیت سود احتمال پایداری عایدات جاری در آینده است. پنمن و ژانگ[9] (2002) کیفیت سود را توانایی سود در نشان دادن عایدات آینده تعریف میکنند.
اسکیپر و وینسنت[10] (2003) کیفیت سود را مرتبط با سود مورد نظر هیکس میدانند، یعنی ازدید آنان کیفیت سود حدی از صداقت است که عایدات گزارش شده در گزارش سود مورد نظر هیکس را نشان دهد. از دیدگاه هاج[11] (2003) کیفیت سود درجه تفاوت سود خالص گزارش شده از عایدات واقعی است. تعریف میخائیل و همکاران[12] (2003) از کیفیت سود نیز درجه ارتباط عایدات گذشتهی یک شرکت با جریان، جریان نقدی آینده آن است.
وایت[13] (2003) کیفیت سود را میزان محافظهکاری اعمال شده در سود گزارش شده میداند. کرسکن هایتر و ملوماد[14] (2004) سود با کیفیت را سودی میدانندکه به ارزش شرکت در بلندمدت نزدیکتر بوده و حاوی محتوای اطلاعاتی بیشتر باشد. اسکولر[15] (2004) کیفیت سود را به شکل رابطهی بین اقلام تعهدی وجریان های نقدی تعریف میکند.
یکی از دلایل احتمالی تنوع در تعاریف به عمل آمده از کیفیت سود میتواند نگاههای متفاوت محققان به جنبههای گوناگون این مفهوم باشد. به همین دلیل، موضوع کیفیت سود موضوعی پیچیده به شمار میرود و تاکنون هیچ محققی نتوانسته است تعریف جامعی از این مفهوم ارایه کند و یا شاخص کاملی برای آن بیابد.برخی از مهمترین تحقیقات انجام شده در رابطه با کیفیت سود به شرح زیر هستند:
اسلوان[16] (1996) در تحقیق خود نشان داد عملکرد سودآوری قابل انتساب به جزء تعهدی سود کمتر از بخش قابل انتساب به جزء نقدی است.
یافتههای پنمن و ژانگ (2002) بیانگر این است که حسابداری محافظهکارانه، منجر به کیفیت سود میشود.
ریچاردسون (2001) به این نتیجه رسید که اطلاعات اقلام تعهدی در زمینه کیفیت سود در یک بخش خاص از اقلام تعهدی ( مثلا اقلام تعهدی جاری ) متمرکز نیست.
ژی[17] (2001) نشان داد اقلام تعهدی غیرعادی نسبت به اقلام تعهدی عادی ثبات کمتری دارند و خود اقلام تعهدی عادی هم نسبت به جریانهای نقدی عملیاتی ثبات کمتری دارند.
فرانسیس و همکاران[18] (2003) شواهدی ارایه کردند که بیانگر رابطهی مثبت بین آثار قیمتگذاری الگوهای سودآوری و کیفیت سود است.
ریچاردسون (2003) به بررسی رابطهی بین فروش استقراضی سهام و کیفیت سود پرداخت. وی به این نتیجهرسید افرادی که مبادرت به فروش استقراضی سهام میکنند از اطلاعات اقلام تعهدی در مورد سود آینده استفاده چندانی نمیکنند. افزون بر این، فروش استقراضی سهام در شرکتهای با اقلام تعهدی زیاد پر هزینه است.
چان و همکاران[19] (2004) رابطهی محتوای اطلاعاتی کیفیت سود را با بازده آینده سهام بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که میان اقلام تعهدی و بازده آینده سهام رابطهی منفی وجود دارد.
فرانسیس و همکاران (2005) به این نتیجه رسیدند که کیفیت اقلام تعهدی بر هزینهی تامین مالی اثر میگذارد. افزون بر این، هزینهی سرمایه شرکتهای دارای اقلام تعهدی با کیفیت پایین، بیشتر است.
هانلون[20] (2005) رابطهی بین مالیات و کیفیت سود را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که ثبات اقلام تعهدی و جریانهای نقدی برای شرکتهای دارای تفاوت زیاد بین دفاتر و اظهارنامههای مالیاتی، کمتر است.
بال و شیواکومار[21] (2005) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که شرکتهای غیربورسی به دلیل وجود تقاضای کمتر برای گزارشهای مالی، کیفیت سود پایینتری نسبت به شرکتهای بورسی دارند.
احمد[22] (2004) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کیفیت سود با واکنش بازار رابطهی معنادار و معکوس دارد.
گش و دیگران[23] (2004) کیفیت سود و ضریب واکنش سود را، هنگام افزایش با ثبات سود و فروش بررسی کردند. نتایج تحقیق آنان نشان داد، شرکتهای دارای رشد سود توام با افزایش فروش، از کیفیت سود و ضریب واکنش سود بالاتری نسبت به شرکتهای دارای رشد سود توام با کاهش هزینه برخوردار هستند.
پنمن و ژانگ (2003) در مطالعهی خود عوامل موثر بر کاهش کیفیت سود را در سال های پس از1990 میلادی بررسی کردند. در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت سود، از دو معیار اقلام تعهدی اختیاری و ضریب واکنش سود استفاده شده است. نتایج نشان داد افزایش معنیدار دامنهی اقلام تعهدی اختیاری و کاهش معنی دار ضریب واکنش سود، نشان دهندهی کاهش کیفیت سود در طول دورهی مورد بررسی است.
لوگی[24] (2004) در تحقیق خود کیفیت سود را با توجه به چاچوب مفهومی هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی آزمون کرد و به این نتیجه رسید که کیفیت سود شرکتها هنگامی که میزان مالکیت نهادی در آنها افزایش یابد، بهبود خواهد یافت. در این صورت اقلام تشکیل دهندهی سود شرکتها از مربوط بودن و قابلیت اتکای بالاتری برخوردار خواهند بود.
اسکیپر و وینسنت (2003) در تحقیق خود به بررسی معیارهای ارزیابی کیفیت سود پرداختند و نشان دادند که کیفیت سود علاوه بر معیارهای متداول به نوع و میزان قراردادهای منعقده بر اساس اطلاعات حسابداری نیز بستگی دارد.
چان و دیگران (2006) رابطه اقلام تعهدی ( تفاوت بین سود و جریان های نقدی ) را با بازده آینده سهام بررسی کردند و نشان دادند که شرکتهای با ارقام تعهدی زیاد در دورهی بعد از گزارشگری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش مییابد. یک تفسیر از این نتایج این است که شرکتها با کیفیت سود پایین (یعنی شرکتهایی که ارقام تعهدی بالایی دارند ) در دورهی پس ازگزارشگری سود، دچار افت بازدهی میشوند، زیرا سرمایهگذاران به مساله کیفیت سود پایین شرکتها پی میبرند و قیمت سهام را متناسب با آن تعدیل میکنند.
باروا[25] (2006) در مطالعهی خود معیارهای اندازهگیری کیفیت سود را، با استفاده از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مندرج در چارچوب نظری هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی، بررسی کرده است. نتایج حاصل از بررسی اجزای هر یک از ابعاد کیفیت سود نشان داد، شرکتهایی با مربوط بودن و قابلیت اتکای بالای سود در مقایسه با شرکتهایی که مربوط بودن و قابلیت اتکای سود آنها پایین است، ضریب واکنش سود و قدرت توضیحی رگرسیون قیمت – سود بالاتری دارند.
خواجوی و ناظمی (1384) ارتباط بین کیفیت سود و بازده سهام را با تاکید بر نقش ارقام تعهدی بررسی کردند. بر اساس یافتههای تحقیق میانگین بازده سهام شرکت ها، تحت تاثیر میزان ارقام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمیگیرند.
نوروش و مجیدی (1384) درتحقیقی رابطهی کیفیت سود و هزینهی سرمایه را در شرکتهای بورسی ایران بررسی کردند. نتایج تحقیق نشان داد که در دورهی مورد آزمون (1382- 1378) به استثنای سال 1379 رابطهی معکوسی بین کیفیت سود و هزینهی سرمایه وجود دارد.
ثقفی و کردستانی (1383) به بررسی رابطهی بین کیفیت سود و واکنش بازار به تغییرات سود نقدی پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان داد سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران هنگام واکنش به تغییرات سود نقدی، کیفیت سود شرکتها را در نظر نمیگیرند.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آموزش حسابداري
و آدرس
iraccounting.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.